چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست