چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
نشان در بینشانیهاست، پس عاشق نشان دارد
شهید عشق هر کس شد مکانی لامکان دارد
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست