ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست