درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟