شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
 
    این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
 
    رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
 
    حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
 
    در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
 
    سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
 
    دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟