سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
 
    تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
 
    من كیستم؟ کبوتر بیآشیانهات
محتاج دستهای تو و آب و دانهات
 
    آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
 
    حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
 
    دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟