ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
ای رهنمای گم شدگان اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان اِهْدِنَا الصِّراط
در دل شب خبر از عالم جانم کردند
خبری آمد و از بیخبرانم کردند
عاشقی در بندگیها سربهراهم کرده است
بینیاز از بندگان، لطف الاهم کرده است
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
پرتوی از مهر رویت در جهان انداختی
آتشی در خرمن شوریدگان انداختی
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
خم ابروی تو محراب رکوع است و سجودم
بیخيال تو نباشد نه قيامم نه قعودم
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
ز هرچه غير يار اَسْتغفرالله
ز بودِ مستعار استغفرالله
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی