عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
 
    ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
 
    آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
 
    و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
 
    یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
 
    امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
 
    نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش