گمان مکن پسرت ناتنیبرادر بود
قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
دست ما را برساند به دعای عرفات
آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشۀ می در بغل شکست