ما همه از تبار سلمانیم
با علی ماندهایم و میمانیم
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست
چه میبینند در چشم تو چشمانم نمیدانم
شرار آن چشمها کی ریخت در جانم، نمیدانم
آه ای بغض فروخورده كمی فریاد باش
حبس را بشكن، رها شو، پر بكش، آزاد باش
غمگین مباش ای همنفس که همدمی نیست
عشق علی در سینهات جرم کمی نیست
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس
مرامم غیرت است ای عشق و پیمان با توأم دین است
دفاع از سنگ در دینی که من دارم از آیین است
ای بانویی که زنده شد عصمت به نام تو
پیک خداست حامل عرض سلام تو
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو
در راه امام حق علمداری کن
ای پیرو مرتضی علی! کاری کن
کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند
سرو باشی، باد یا توفان چه فرقی میکند
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی
تو را میخواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی
در روزگاران غریبی، آشنا بودى
تنها تو با قرآن ناطق همصدا بودی
فخر من نزد عرب این بود دختر داشتم
آیت من بود و در گهواره کوثر داشتم
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
گاه تنها يک نفر هم يار دين باشد بس است
يک نفر بانوى سرشار از يقين باشد، بس است
در بين ملائک از تو نام آوردهست
نام از تو شکوه ناتمام آوردهست
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم