باز جنگی نابرابر در برابر داشتند
دست امّا از سر چادر مگر برداشتند؟
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
امشب از داغی دوباره چشم ایران روشن است
یوسفی رفتهست، آری وضع کنعان، روشن است
گر زن به حجاب خویش مستور شود
از دیدۀ آلوده و بد دور شود