پیوسته نماز در قیام است حسین
هفتاد و دو حج ناتمام است حسین
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
با دردهای تازهای سر در گریبانم
اما پر از عطر امید و بوی بارانم
دوباره پر شده از عطر گیسویت شبستانم
دوباره عطر گیسویت؛ چقدر امشب پریشانم