بهار، فرصت سبزی برای دیدار است
بهار، فرصت دیدارهای بسیار است
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
ای آنکه عطر در دل گلها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
بیحرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید پاسخ آیینه سنگ نیست
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
ای آرزوی روشن دریاها
دیروز خوب، خوبیِ فرداها
بهار پنجرۀ رؤیت خداوند است
بهار فصل صمیمیت خداوند است
از همه سوی جهان جلوۀ او میبینم
جلوۀ اوست جهان کز همه سو میبینم
ماه اسفند فراز آمده، سرخوش، سرشار
این چه ماهیست چنین روشن و آیینهتبار؟!
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین
دوباره عطر گل یاس در حرم پیچید
و قلبها شده روشن در آستانۀ عید