رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
یا ایهاالعزیزتر از یوسف!
عکس تو را به چاه میاندازند
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
در آسمان ملائکۀ خوش ذوق
شهر بهشت را که بنا کردند...
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد
در کولهبار غربتم یک دل
از روزهای واپسین ماندهست
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران