ای خالق راز و نیاز عاشقانه
در پیشگاه عشق مخلوقی یگانه
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
اعماق آیههای یقین را شکافته
نور است و آسمان برین را شکافته
خستهام از راه، میپرسم خدایا پس کجاست؟
شهر... آن شهری که می گویند:«سُرَّمَن رَءا»ست
آرزوی کوهها یک سجدۀ طولانیاش
آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانیاش
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او