آن تشنهلبی که منصب سقّا داشت
وقتی به حریم علقمه پای گذاشت
حدیث خاتم و انگشتری بخوان با من
روایت زحل و مشتری بخوان با من
«سه روز» بود، که در مکّه بیقراری بود
نگاه کعبه، پر از چشم انتظاری بود
تو را تا دیدهام محو جمال کبریا دیدم
تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم