ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها