به رغم زخم زبانها به غم، عنان ندهم
ز کف، قرار خود از طعن طاعنان ندهم
سپیداران نشانی سرخ دارند
همیشه آرمانی سرخ دارند
کمک کنید به نوباوگان جنگزده
به آهوان هراسیدۀ پلنگزده
مهر شكست تا ابد حک شده بر جبينتان
كوچ كنيد غاصبان! جانب سرزمينتان
چشمان جهان محو تماشایت بود
ایثار چکیدهای ز تقوایت بود
یک عمر زنده باش ولیکن شهید باش
هر دم پی حماسه و عزمی جدید باش
سفر کردند سرداران عاشق
به روی شانۀ یاران عاشق
به دل بغضی هزاران ساله دارم
شبیه نی، هوای ناله دارم
همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونینجگرهاست
به غیر از یک دل پرپر ندارند
به جز یک مشت خاکستر ندارند
مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم
نه پاره پاره پاره پیکرت را
نه حتّی مشتی از خاکسترت را