غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی