در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود