در عصر نقابهای رنگی
در دورۀ خندههای بیرنگ
گرچه صد داغ و هزاران غم سنگین داریم
چشم امّید به فردای فلسطین داریم
ما خواندهایم قصۀ مردان ایل را
نامآورانِ شیردلِ بیبدیل را
عشق تو در تمامی عالم زبانزد است
بیعشق، حال و روز زمین و زمان بد است
گفتند از شراب تو میخانهها به هم
خُمها به وقت خوردن پیمانهها به هم