مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد