بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
مهمان ضیافت خطر هیچ نداشت
آنگاه که میرفت سفر هیچ نداشت
خونین پَر و بالیم؛ خدایا! بپذیر
هرچند شکستهایم، ما را بپذیر
آیینه و آب، حاصل یاد شماست
آمیزۀ درد و داغ، همزاد شماست
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند