حاج قاسم سلام! آمدهام،
با خودت راهی نجف بشوم
آرزوی موج چیزی نیست جز فانی شدن
هست این فانی شدن، آغاز عرفانی شدن
این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
خبر این بود که یک سرو رشید آوردند
استخوانهای تو را در شب عید آوردند
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند