اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند