ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم
ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم
این عطر دلانگیز که از راه رسیده
بخشیده طراوات به دل و نور به دیده
آن روز، گدازۀ دلم را دیدم
خاکستر تازۀ دلم را دیدم
در عشق، رواست جاننثاری کردن
حق را باید، همیشه یاری کردن
در جام دیده اشک عزا موج میزند
در صحن سینه شور و نوا موج میزند