سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟