به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید
برای مرگ علی دست بر دعا ببرید
گر بنده به حق رسید، مولا گردد
وز بندگی ار گریخت، رسوا گردد
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
ای بر تو سلام آمده از داور هستی
بگذشته در آیین نبی از سر هستی
باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بیآبرویی آبرو دادی به من
ای بهشتِ قُربِ احمد، فاطمه!
لیلةالقدر محمد، فاطمه!
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت
بلبل چو یاد میکند از آشیانهاش
خون میچکد ز زمزمۀ عاشقانهاش
شیطان به بیت حیّ تعالی چه میکند؟
آتش به گرد خانۀ مولا چه میکند؟
نور «اِقرَأ»، تابد از آیینهام
كیست در غار حرای سینهام؟!
ساز غم گر ترانهای میداشت
آتش دل، زبانهای میداشت