ای شهید بیگناه
ای شهید مشهد چراغ
ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
کربلا
شهر قصههای دور نیست
شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
نه فقط سرو، در این باغِ تناور دیده
لالهها دیده ولیکن همه پرپر دیده
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی...
نشاط انگیز نامت مینوازد روح عطشان را
تو مثل چشمهای! نوشیده و جوشیده انسان را
بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمیشوند همواره عیان
چرا و چرا و چرا میکشند؟
«به جرم صدا» بیصدا میکشند
هر منتظری که دل به ایمان دادهست
جان بر سر عشق ما به جانان دادهست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
در ماه خدا که فصل ایمان باشد
باید دل عاشقان، گلافشان باشد
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود