شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نیست عالم غم، نیست عالمی
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
خبر پیچید تا کامل کند دیگر خبرها را
خبر داغ است و در آتش میاندازد جگرها را
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود