ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
برخیز اگر اهل غم و دردی تو
باید که به اصل خویش برگردی تو