آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
نوربخش يقين و تلقين اوست
هم جهانبان و هم جهانبين اوست
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی