سرخیِ شمشیر و سرنیزه تماشایی نبود
شام غمهای تو را لبخند فردایی نبود
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بیخبر ماندم
غمی ویرانتر از بغض گلو افتاده در جانش
بزرگی که زبانزد بود دراین شهر ايمانش
هرچند در شهر خودت تنهایی ای قدس
اما امید مردم دنیایی ای قدس