گم کرده چنان شبزدگان فردا را
خفتیم دو روزه فرصتِ دنیا را
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
مثل پرندهای که بیبال و پر بماند
فرزند رفته باشد اما پدر بماند
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
راه گم بود، اگر نام و نشان تو نبود
اگر آن دیدهٔ بر ما نگران تو نبود