از فرّ مقدم شه دین، ختم اوصیا
آفاق، با بَها شد و ایّام، با صفا
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود