دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت