الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
مهر خوبان دل و دین از همه بیپروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...