این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
باید برای درک حضورش دعا کنیم
خود را از این جهان خیالی جدا کنیم
انگار که این فاصلهها کم شدنی نیست
میخواهم از این غم نسرایم، شدنی نیست
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم