ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم