عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
گوش بسپار که از مرگ خبر میآید
خبر از مرگ چنین تازه و تر میآید
با هیچکس در زندگی جز درد همپا نیستم
بیدرد تنها میشوم، با درد تنها نیستم
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد