تیر كمتر بزنید از پی صیدِ بالش
چشمِ مرغانِ حرم میدود از دنبالش
این سر شبزده، ای کاش به سامان برسد
قصۀ هجر من و ماه به پایان برسد
تا ابد دامنهٔ عطر بهار است اینجا
دست گلهاست که بر دامن یار است اینجا
به تمنای طلوع تو جهان، چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه
چشمها پرسش بیپاسخ حیرانیها
دستها تشنهٔ تقسیم فراوانیها