رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم