گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
 
    قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
 
    از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
 
    رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
 
    ز آه سینۀ سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایۀ جان این فسانه میسازم
 
    کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
 
    جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده