هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
ز آه سینۀ سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایۀ جان این فسانه میسازم