مرا از حلقۀ غمها رها کن
مرا از بند ماتمها رها کن
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
همیشه خاک پای همسفرهاست
سرش بر شانۀ خونینجگرهاست
مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم
زهی آن عبد خدایی که خداییست جلالش
صلوات از طرف خالق سرمد به جمالش
نه پاره پاره پاره پیکرت را
نه حتّی مشتی از خاکسترت را