ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد