با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
 
    اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
 
    خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
 
    این لحظهها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیههای واقعه هستند و نیستند؟
 
    رفتهست آن حماسۀ خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابنزیادها
 
    تق تق...کلون در...کسی از راه میرسد
از کوچههای خسته و گمراه میرسد
 
    خاک، لبتشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت