ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود