چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
 
    این لحظهها قیامت عظمای چیستند؟
چون آیههای واقعه هستند و نیستند؟
 
    رفتهست آن حماسۀ خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابنزیادها
 
    تق تق...کلون در...کسی از راه میرسد
از کوچههای خسته و گمراه میرسد
 
    خاک، لبتشنۀ باران فراگیر دعایت
پلک بر هم نزند باد صبا جز به هوایت
 
    چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد