تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد